سه شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۰۷ ب.ظ
حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند...
۰۵ مرداد ۰۰ ، ۲۱:۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
.
چادرش را کشید روی سرش
چشم هایش هوای بارش داشت
.
باز هم سر سپرد به سنگ مزار
باز هم، دختری که خواهش داشت
.
چادرش رنگ خاک گرفت، بهتر!
همچو نوری، امید تابش داشت،
.
فاصله بین او و مادر عشق،
اندک اندک خیالِ کاهش داشت
.
خیره شد بی صدا به عکس شهید
چه نگاهی چقدر نوازش داشت
.
جنگ و صلحی میان چشم و لبش
اشک و لبخند، مدام چالش داشت
.
دختر انگار کمی خجل شده بود
از دلی که به غیر کوشش داشت
.
باز هم لب گشود به راز و نیاز
آسمان هم هوای بارش داشت...
.
محدثه سادات نبی یان
پاییز 1393
جمعیت سنجاق و گیره های مقیم پست:
.
بسم الله الرحمن الرحیم
.