در جستجوی کوچ

باید از این سیاهیِ مبهم عبور کرد/خسته نشد، ستاره شدن را مرور کرد

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۲۰ ق.ظ

گم شدگی

گم شدگی

بسم الله الرحمن الرحیم

آدم ها یا به قلم وابستگی دارند و یا ندارند.

آن ها که به قلم ، وابستگی دارند،خودشان و جهانشان را در نوشتن پیدا می کنند. گاهی بعضی چیز ها را کشف می کنند.

اینجور آدم ها، اگر ننویسند، اگر کلاف واژه هاشان بیفتد گوشه ی اتاقک تاریک ذهن و خاک بخورد، اگر دو میلِ دستشان را به کار نگیرند که رج به رج، واژه ها را ردیف کنند و یک شال گردن خوشگل برای سرمای گاه گاه خلوتشان ببافند، اگر آن قدر ننویسند که رنگ از رخ و روی کلاف های رنگارنگ حروف، بپرد، خودشان را گم میکنند. جهانشان را گم میکنند. درگیر روز مرگی می شوند.

آدم هایی که وابستگی دارند به نوشتن، اگر ننویسند، یک چیزی ازشان کم می شود و یکهو به خودشان می آیند می بینند گم شده اند.

درگیر گم شدگی نشوید. بنویسید. بنویسید که گم نشوید. حتی شده پراکنده، حتی شده فقط برای دل خودتان.

ولی بنویسید. حتی شده گهگاهی یک گزارش کار برای فرمانده...

مگر نه اینکه ما همه قرار است سرباز باشیم برای فرمانده ای که جهان خیلی بی تاب حضور اوست؟

بنویسید... حتی شده یک گوشه ی دنج که هیچ کس جز خدا و امام زمان (عج) خواننده ی حرفهایتان نباشند.

...

.

.

گیره: اختیار قلم به دست خودش...

+عهدنامه

در جستجوی کوچ

بسم الله الرحمن الرحیم

من همان پرستوی عاشقم... که دارد برای مهاجرت به تو، تلاش میکند. برای اینکه معشوقت بشود! برای مالِ تو شدن.

~~~~~~
از بین عناوین در زندگی روزمره، «مادر» را از همه بیشتر دوست دارم‌...