در جستجوی کوچ

باید از این سیاهیِ مبهم عبور کرد/خسته نشد، ستاره شدن را مرور کرد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریا» ثبت شده است

سه شنبه, ۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۴:۳۲ ب.ظ

هر بامی «فقط» یک هوا می خواهد!

بسم الله الرحمن الرحیم

آدم باید یاد بگیرد بتواند خودش باشد. یعنی یاد بگیرد بدون اینکه نظر بقیه برایش مهم باشد در راهی که «مطمئن» شده درست است قدم بر دارد. از سنگ هایی که به سمتش می آید خسته و نا امید نشود. فوراً به خودش بدبین نشود که لابد من دارم اشتباه میکنم. انقدر برای نظر «هر» رهگذری، خودش را به آب و آتش نزند.

باید این دندان لق را بکند بیندازد دور؛ همان دندان که تشنهٔ تایید دیگران است... اگر مستقل نشود، نه کلاغ است و نه کبک. راه رفتن خودش را هم فراموش می کند. گم میشود لابلای حرف و نظر دیگران.

آدم باید «مُوَحِّد» باشد. یک نفر را بپرستد، به نظرم یکی از معانی پرستیدن یعنی نظر معبود برایت مهم است... نه! «فقط» نطر معبود برایت مهم است!

آدم اگر اینطوری باشد، عاقبت به خیر میشود. هر جا هم بفهمد در کارش گیر و گوری هست برطرف می کند و باز ادامه می دهد. رنگ عوض نمی کند با حرف هر کس و نا کسی! دل میدهد به حرف کسی که از معبودش رنگ و بویی داشته باشد....

+ التماس دعای فراوان...

۳ نظر ۰۶ تیر ۰۲ ، ۱۶:۳۲
در جستجوی کوچ

بسم الله الرحمن الرحیم

من همان پرستوی عاشقم... که دارد برای مهاجرت به تو، تلاش میکند. برای اینکه معشوقت بشود! برای مالِ تو شدن.

~~~~~~
از بین عناوین در زندگی روزمره، «مادر» را از همه بیشتر دوست دارم‌...