در جستجوی کوچ

باید از این سیاهیِ مبهم عبور کرد/خسته نشد، ستاره شدن را مرور کرد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خمینی» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

برای کسی که ندیده دوستش دارم

برای کسی که ندیده دوستش دارم

بسم الله الرحمن الرحیم

سرمایه ام از شما، عکستان است و شنیده هایی جسته گریخته از این طرف و آن طرف. تازگی ها کتاب سه دیدار آقا نادر را هم خواندم و یک‌بار به جماران رفتم که بیشتر دلباخته اتان شدم. گاهی با خودم می گویم چه موقع میفهمیم برایمان چه کرده اید ؟ حتی همان دخترک روسری از سر برداشته که با خیال راحت در فضای سبز درندشت کاخ سعدآباد قدم می زند و عکس های یادگاری می گیرد و شاید شب های التهاب، از پنجرهٔ خانه شان فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دهد، چه می داند قبل از به پا خاستنت، جهان ما چه شکلی بود ؟ هیچ با خودش فکر میکند قبل از شما، این داشته ها، سهم از ما بهتران بود یا نه؟

چقدر همه چیز را برایمان عادی کردید! دیگر عادی شده سرمان را پایین نیندازیم و فکر کنیم. برایمان عادی شده عددی باشیم! برایمان عادی شده «رعیت» نباشیم.

مثل خورشید تابیدید و گرمای آرمانتان را به همه بخشیدید. حتی آنها که قبولتان نداشتند و ندارند. آن ها که هزار و یک حرف پشتتان میزدند و میزنند. آن ها که باورشان نمیشد و نمی شود یک طلبه یا بقول خودشان «ملا»، از یک گوشه ی کشوری که سال های سال مستعمره ی این و آن بود و هر کسی از مادرش قهر میکرد گوشه ای از داشته هایش را غنیمت می گرفت، بلند شود و دنیا را تکان دهد. حالا میفهمم چرا باورشان نمیشد و نمیشود! چون معادلاتشان با دو دو تا چهار تای زمین است و معادلات شما با دو دو تا چهارتای خدا بود! با ادبیات ان تنصروا الله ینصرکم، با ادبیات و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبنا، با ادبیات اسفار اربعه... آری. هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست!

روحتان شاد آقا سید روح الله بزرگ. 

با خودم میگویم شاگرد که چنین است، استاد چگونه است و وقتی استاد بیاید جهانمان چگونه خواهد شد؟!

امروز شاگرد زرنگ مکتبتان که الحق خوب سکان داری را بعد از شما به دست گرفته دل گرمم کرد. گفت نه حذف میشوید و نه تحریف. یعنی جنس «سرآمد» بودن این است. این تخریب های گذرا هم کف روی آب است. دلم گرم شد و مصمم تر!

از منِ دهه هفتادی به شما خمینی کبیر عزیز که ندیده دوستتان دارم و گاهی وقت ها که دلم به تنگ می آید با عکستان درد دل میکنم! پای آرمانتان ایستاده ام. باز شدن گره های جهان، خمینی ها می خواهد!

۴ نظر ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۱۳:۴۱
در جستجوی کوچ

بسم الله الرحمن الرحیم

من همان پرستوی عاشقم... که دارد برای مهاجرت به تو، تلاش میکند. برای اینکه معشوقت بشود! برای مالِ تو شدن.

~~~~~~
از بین عناوین در زندگی روزمره، «مادر» را از همه بیشتر دوست دارم‌...